افسردگی شدید

  • 2021-02-9

در روز سه‌شنبه 29 اکتبر 1929، سقوط وال استریت باعث زنجیره‌ای فاجعه‌بار از وقایع شد که تقریباً همه کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داد. رکود بزرگ که با نام «رکود» نیز شناخته می‌شود در هر گوشه‌ای از جامعه نفوذ کرد و بین سال‌های 1929 تا 1939 و پس از آن بر زندگی مردم تأثیر گذاشت. در بریتانیا، تأثیر آن بسیار زیاد بود و باعث شد برخی از این زمان اقتصادی وخیم به عنوان «دهه شیطان» یاد کنند.

این رکود اقتصادی در نتیجه تاثیر مستقیم سقوط بازار سهام در وال استریت در اکتبر 1929 رخ داد. اقتصاد آمریکا در دهه 1920 از خوش بینی پس از جنگ سرمایه گذاری می کرد و باعث شد بسیاری از آمریکایی های روستایی شانس خود را در شهرهای بزرگ امتحان کنند. با وعده سعادت و ثروت. همانطور که می‌دانستیم «دهه‌های خروشان» در بخش صنعتی رونق داشت، زندگی خوب بود، پول در جریان بود و زیاده‌روی و ثروت نام بازی بود که شخصیت‌های تخیلی مانند «گتسبی بزرگ» مشخص می‌شد.

Bright Young Things

"چیزهای روشن جوان"

متأسفانه، رونق تجربه شده در شهرهای بزرگ آمریکا در جوامع روستایی تکرار نشد، عمدتاً به دلیل تولید بیش از حد در کشاورزی که باعث ایجاد مشکلات مالی برای کشاورزان آمریکایی در سراسر «دهه خروشان بیست» شد. این یکی از دلایل اصلی سقوط مالی بعدی خواهد بود.

در این میان، در «دود بزرگ» مردم شروع به بازی در بورس کردند و بانک‌ها از پس‌انداز شخصی مردم برای افزایش سود استفاده می‌کردند. گمانه زنی ها با پرش مردم به تب خوش بینی اقتصادی که سراسر کشور را فرا گرفته بود، زیاد بود.

صنعت اعم از آهن و فولاد، ساخت‌وساز، خودرو و خرده‌فروشی در دهه 1920 شکوفا شد و آمریکایی‌های بیشتری را به سرمایه‌گذاری در بازار سهام سوق داد. این امر منجر به افزایش شدید وام گیری برای خرید سهام در وهله اول شد. در اواخر سال 1929، این چرخه استقراض و خرید از کنترل خارج شد، و وام دهندگان تا دو سوم بیشتر از ارزش سهام واقعی دادند. در این زمان حدود 8. 5 میلیارد دلار وام بود. این رقم به طور قابل توجهی بیشتر از مقدار پولی بود که در آن زمان در کشور در گردش بود.

در سال 1929 چرخه خرید و استقراض بسیار زیاد شد و بازده قیمت سهام شروع به کاهش کرد. واکنش فوری این بود که بسیاری شروع به فروش سهام خود کردند. مدتها قبل، این احساس وحشت جمعی منجر به عقب نشینی در مقیاس بزرگ شد: مردم متعاقباً مجبور به بازپرداخت وام های غیرقابل تحمل شدند. اقتصاد در آستانه فروپاشی بود و تا سقوط آزاد اقتصادی فقط مسئله زمان بود. در سال 1929، دقیقاً این اتفاق افتاد.

Run on US bank

در بانک آمریکایی اتحادیه نیویورک اجرا کنید. بانک در 30 ژوئن 1931 از کار افتاد.

رکود بزرگ در ایالات متحده شروع شد و باعث کاهش شدید تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان شد که در دوره 1929 تا 1932 به میزان پانزده درصد کاهش یافت. این تأثیر گسترده بود و شدیدترین افسردگی که تا به حال در جهان غرب تجربه شده بود، باعث شد تا سال‌ها پس از آن سطوح بالای بیکاری ایجاد شود. ثابت کرد که این نه تنها یک فاجعه اقتصادی بلکه یک فاجعه اجتماعی است.

این تصادف آمریکا باعث ایجاد اثر دومینو شد و وحشت گسترده مالی ، سیاست های اشتباه دولت و کاهش مصرف گرایی را محاصره کرد. استاندارد طلایی که از طریق نرخ ارز ثابت با اکثر کشورها در سراسر جهان مرتبط بود ، به انتقال بحران به سایر کشورها کمک کرد. برای مقابله با چنین بحران ، تغییرات زیادی در سیاست اقتصادی و مدیریت لازم برای معرفی وجود دارد.

برای انگلیس و اروپا سقوط گسترده بود. با این که بازارهای آمریکایی این ضربه را به خود اختصاص دادند ، تقاضا برای صادرات اروپا کاهش یافت. این در نهایت تأثیر کاهش تولید اروپا را داشت که منجر به بیکاری در مقیاس بزرگ شد. یکی دیگر از تأثیرات اصلی رکود بر وام دهی که سالها در حال وقوع بود بود. وام دهندگان آمریکایی با یادآوری وام و سرمایه آمریکا پاسخ دادند و اروپایی ها را با بحران ارز خود ترک کردند. یکی از بارزترین راه حل ها ، همانطور که انگلیس در سال 1931 اتخاذ کرد ، ترک استاندارد طلا بود.

انگلیس به عنوان یک کشور بزرگ صادراتی فعالیت می کرد و به همین ترتیب هنگامی که این بحران رخ داد ، این کشور به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. در چند سال اول پس از این تصادف ، صادرات انگلیس نیمی از آن سقوط کرد که تأثیر فاجعه بار در سطح اشتغال داشت. تعداد بیکاران در سالهای پس از آن نجومی بود و به حدود 2. 75 میلیون نفر رسید که بسیاری از آنها بیمه نشده بودند. سطح بالای بیکاری و عدم فرصت های شغلی در سراسر انگلیس به همان اندازه احساس نمی شد ، در حالی که برخی از مناطق از بدترین آن فرار می کنند ، در حالی که در عین حال دیگران به طرز وحشتناکی متحمل شدند.

Jarrow marchers

راهپیمایان جارو

مناطق صنعتی مانند جنوب ولز ، شمال شرقی انگلیس و بخش هایی از اسکاتلند به دلیل صنایع اصلی زغال سنگ ، آهن ، فولاد و کشتی سازی که بدترین وضعیت اقتصادی را تجربه می کردند ، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند. مشاغل متعاقباً متحمل شد و مناطقی که در انقلاب صنعتی شکوفا شده بودند ، اکنون رنج می بردند.

تعداد بیکاران به میلیون ها نفر رسیده بود و تأثیر بسیاری از گرسنگی بود. مردان نتوانستند خانواده های خود را تأمین کنند و بسیاری از آنها به صف در آشپزخانه های سوپ متوسل شدند. این توسط یک گزارش دولتی ثبت شده است ، و این امر را برجسته می کند که حدود یک چهارم از جمعیت انگلیس به سختی در یک رژیم غذایی ضعیف موجود بودند. نتیجه افزایش موارد سوء تغذیه کودک و در نتیجه اسکوره ، ریکت و سل بود. بحران اقتصادی به یک اجتماعی تبدیل شده بود. دولت باید سریع عمل کند.

در سال 1930 ، یک تیم وزیر کوچک برای مقابله با مهمترین مسئله ، یعنی بیکاری تشکیل شد. این کار توسط J. H توماس که شخصیت اصلی اتحادیه راه آهن بود ، و همچنین جورج لانسبوری و شخصیت بدنام اسوالد موسلی (مردی که حزب فاشیست انگلیس را تأسیس کرد) هدایت شد. در این دوره ، هزینه های دولت از پشت بام عبور کرده بود. برای موسلی ، سیاست گذاری خیلی کند بود و او نقشه خود را به نام یادداشت موسلی ارائه داد. این متعاقباً رد شد.

متوسط ، از جملهمک دونالدو اسنودن با پیشنهادات رادیکال تری که مطرح شد ، درگیری عظیمی داشت و سرانجام پانزده شورای مشورتی اقتصادی عضو شد. این از صنعتگران و اقتصاددانان مانند کینز معروف تشکیل شده است ، که به طور جمعی راه حل های خلاقانه تری برای بحران فعلی ارائه می دهند. در این میان ، دولت نتوانست حمایت را بدست آورد و به نظر می رسید در انتخابات عمومی بعدی محکوم به شکست است.

در همین حال، در اروپا، بانک ها تحت فشار اقتصادی شروع به فروپاشی کردند که منجر به زیان بیشتر بریتانیا شد. برای سیاستمداران بریتانیایی، کاهش هزینه ها راه حل طبیعی به نظر می رسید و در ژوئیه 1931 کمیته مه، با گزارش کسری حدود 120 میلیون پوندی، پیشنهاد کاهش بیست درصدی مزایای بیکاری را مطرح کرد. یک راه حل سیاسی برای برخی، اما برای کسانی که زیر خط فقر، گرسنگی و فقر زندگی می کنند.

«دویدن بر روی پوند» منجر به برداشت عمده وجوه و سرمایه گذاری از منابع خارجی شد که از بدترین اتفاق بیم داشتند. این امر منجر به استفاده تقریباً یک چهارم از ذخایر طلای بانک انگلستان شد. این وضعیت بدتر به نظر می رسید، زیرا کابینه هنوز بر سر مسائل مربوط به مخارج عمومی تقسیم شده بود. در 23 آگوست، علیرغم موفقیت او در کسب رای کاهش هزینه های عمومی، مک دونالد استعفا داد و روز بعد یک دولت ملی تشکیل شد.

Ramsay MacDonald

رمزی مک دونالد

یک ماه بعد انتخابات برگزار شد که منجر به پیروزی قاطع محافظه‌کاران شد. حزب کارگر، با چهل و شش کرسی، به دلیل سوء مدیریت بحران به شدت آسیب دید و علیرغم اینکه مک دونالد در سال 1935 به عنوان نخست وزیر ادامه داد، این دوره اکنون از نظر سیاسی تحت سلطه محافظه کاران قرار گرفته بود.

بریتانیا در اواخر سال 1931 بهبودی آهسته از بحران را آغاز کرد که بخشی از آن به دلیل خروج از استاندارد طلا و کاهش ارزش پوند بود. نرخ بهره نیز کاهش یافت و صادرات بریتانیا در بازار جهانی رقابتی تر ظاهر شد. چند سال بعد بود که تأثیر آن بر بیکاری سرانجام شروع شد.

در جنوب، بهبودی زودتر اتفاق افتاد، عمدتاً در نتیجه یک صنعت ساخت و ساز قوی با سطوح پررونق تولید خانه که به بهبود کمک می کند. برای مناطقی که بدترین آسیب دیده اند، علیرغم تلاش های دولت برای اصلاح و توسعه مناطق با وام به کارخانه های کشتی سازی و پروژه های جاده سازی، پیشرفت بسیار کندتر خواهد بود.

رکود بزرگ همچنان زندگی بسیاری از مردم را در سرتاسر جهان ویران کرد و آنچه به عنوان یک دهه خوش‌بینی اقتصادی آغاز شده بود با ویرانی و ناامیدی گسترده مالی پایان یافت. رکود بزرگ در زندگی یک نسل و نسل های فراتر از آن نفوذ کرد و درس های سختی را باید آموخت. این یکی از محوری ترین لحظات تاریخ اقتصادی است، به عنوان هشداری برای همه، هرگز اجازه ندهید دوباره تکرار شود.

جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.