چگونه از اعتیاد به سرمایه گذاری سرمایه گذاری کردیم و راه خودمان را برای سود ایجاد کردیم

  • 2021-08-8

The Skift team on stage, at Skift Global Forum 2015.

این داستان 4000 کلمه ای ما است که ما به سال 2016 می رویم و امیدوارم برای سایر شرکت هایی که سعی در ایجاد فضای سفید خود در این دنیای تجارت پر سر و صدا دارند ، درس بگیرند.

rafat ali ، skift

این تیتر دقیقی است که 18 ماه پیش در ذهنم نوشتم.

من در آن زمان نمی دانستم که آیا می توانم واقعاً آن را بنویسم ، اما ما در دفتر خود شوخی خودی را در مورد این صدا مانند عنوان یک پست در ، کجا دیگر ، متوسط ، در دفتر خود ایجاد کردیم.

ما دو سال از Skift بودیم که حدود 2 میلیون دلار پول بذر با نام مارکی در سرمایه گذاری در مرحله اولیه رسانه ای جمع آوری کردیم. برند تحریریه زود و به سرعت طنین انداز شده بود ، همه در صنعت مسافرتی تعجب کردند که ما از هیچ جا بیرون نیامد - حتی اگر تیم موسس چندین دهه تجربه در ایجاد رسانه ها بین آنها داشته باشد - و گزارش های تیز ، تحلیل و به ویژه در مورد همه چیز در سفر را دوست داشتندوادما در زمان رکورد 16 ماه پس از پرتاب به بزرگترین سایت خبری صنعت سفر تبدیل شده بودیم.

^^ صنعت سفر به سرعت ما را در آغوش گرفت و هر آنچه را که بیرون می کشیم دوست داشت. این پیش بینی روندهای سالانه ، این اولین مورد در ژانویه 2013 ، محبوب ترین کاری است که ما هر سال انجام می دهیم.

اما ما هنوز خیلی زود در درآمد خود بودیم و سال 2013 با حدود 80K دلار درآمد ، شش ماه شروع به کار در فروش کردیم. برنامه اصلی این نبود که در مورد درآمدها برای سال اول فکر کنیم و در سال دوم شروع کنیم و ما با آن طرح در مسیر بودیم. فقط ، برنامه جمع آوری دوباره پول برای تأمین بودجه رشد آینده کار نمی کرد.

این اوایل تابستان سال 2014 بود و ما حدود سه ماه از پایان دادن به پول در Skift فاصله داشتیم. مسابقه ادامه داشت: از آنجا که ما بذر را جمع کرده بودیم ، اما نوشته شده بود که ما مجبور شدیم برای دور بعدی بیرون برویم و دور دیگر بعد از آن.

من در بازار تلاش کرده ام تا حدود 6-7 ماه یک سری 3-5 میلیون دلاری را جمع کنم ، که ده ها و ده ها جلسه با سرمایه گذاران مست در رویاهای تک شاخها را تحمل کرده ام. مسائل ساختاری سری A بحران به سختی به ما ضربه می زد: دور برای سرمایه گذاران که با آنها صحبت کردیم به اندازه کافی بزرگ نبود ، آنها می خواستند مبلغ بیشتری را برای کار قرار دهند. ما یک دسته از پول های پیگیری شده از سرمایه گذاران موجود و سایر سرمایه گذاران کوچکتر کوچکتر که منتظر یک رهبری برای تعیین شرایط بودند ، داشتیم. و رهبری را که نتوانستیم پیدا کنیم.

در این زمان ، جیسون Clampet ، بنیانگذار ما و من به طور پنهانی لیستی از خریداران بالقوه Skift تهیه کرده بودیم ، یک فرود نرم که می توانستیم در بین این لیست از 29 شرکت مهندسی کنیم. ما حتی آن را به یکی از سرمایه گذاران خود که می خواستند "تکان دادن درخت" را شروع کنند ، ارسال کردیم تا ببینیم چه چیزی می تواند در سطح بهره در بین این خریداران قرار بگیرد. ما این "برنامه C" را نامیدیم ، برنامه ریزی برای افزایش دور ، برنامه B در حال قطع شدن و راه اندازی راه اندازی.

ما به سرمایه گذاران گفتیم که آنها چه چیزی را می خواستند بشنوند: ما فقط رسانه های زیر مقیاس نبودیم ، که ما از همان ابتدا در حال ساخت خدمات داده ای بودیم که درباره آنها صحبت کرده بودیم. این سرویس های داده ، روی کاغذ ، به ما کمک می کند تا به یک تجارت دوستانه با سرمایه گذاری بپردازیم.

آیا واقعاً اعتقاد داشتیم که تخصص ساخت این موارد را داشتیم؟بدون سرمایه گذاری قابل توجه و تغییر مکان منابع ، و ما از داشتن توانایی ها دور هستیم. به نظر می رسید بسیار عالی ، ایجاد رسانه ها و داده ها با هم: رسانه ای برای ساخت برند ، داده ها برای مقیاس درآمدهای بزرگ. من حتی اصطلاحی را برای آن تهیه کردم که در دنیای بزرگتر/دنیای استارتاپ در مورد آن صحبت شد: MediaTa.

Screen Shot 2015-12-29 at 6.48.49 PM

^^ اسلایدی از عرشه سرمایه گذار ما به عنوان نژاد جدید از شرکت "MediaTa" به رهبری داده استفاده می کند.

و این همان چیزی است که من در توضیح پایان نامه اتصال رسانه ها و داده ها به هم نوشتم: "منظور از مقیاس بندی استارتاپ های رسانه ای ، گروهی که از لحاظ تاریخی توسط کلاس سرمایه گذار به عنوان یک حاشیه کم ، سنگین انسان و صرفاً پشتیبانی می شود ، چه معنایی خواهد داشت. مشاغل به معنای مقیاس فراتر از یک نقطه خاص نیست؟ "

آن کلمه "مقیاس". من از آن زمان این کلمه را به عبارت "مقیاس به خاطر مقیاس" اصلاح کرده ام زیرا این همان چیزی است که واقعاً در مورد آن است ، دیوانگی سرمایه گذار محور برای اثبات مدلی که در نهایت ممکن است خودش بخورد. مسدود کردن تبلیغ ، وابستگی به پلتفرم ، ClickBait ، هر رسانه مشکل امروز در نتیجه این تلاش مقیاس به خاطر مقیاس است. ما خودمان را به عنوان یک صنعت لعنتی کردیم.

بازگشت به داستان مادر اواخر روند جمع آوری کمک های مالی ، سرنوشت ما روشن تر شد. این سومین دیدار با یک سرمایه گذار بزرگ مستقر در NYC بود ، ما به عنوان مرکز شرکت ما در حال پیشبرد داده بودیم و سپس این ایده را اضافه کردیم که مدل را می گیریم و آن را در سایر عمودی های خارج از سفر اعمال می کنیم. زیرا این همان چیزی است که سرمایه گذار در جلسات قبلی پیشنهاد کرده است ، بنابراین این همان کاری است که ما گفتیم.

بعد از آن احساس ناراحتی کردم. و اگر دروغ می توانستیم همه اینها را انجام دهیم ، اگر پول داشتیم ، می توانستیم همه این کارها را انجام دهیم. سرمایه گذار پس از آن سکوت کرد ، همانطور که بیشتر دیگران قبلاً انجام داده بودند.

Screen Shot 2015-12-29 at 7.05.44 PM

^^ اسلایدهای بیش از حد از عرشه سرمایه گذار ما در اواخر چرخه جمع آوری کمک های مالی ، هنگامی که ما ناامید شدیم که نشان می دهد ، مقیاس را نشان دهیم.

آخرین سرمایه گذار در این فرآیند که پشت ما را شکست ، یک کارآفرین مشهور NYC Tech بود که برای شروع شرکت های بزرگ ، دورهای بزرگ و خروجی های بزرگ شناخته شده بود. او قدم به جلو گذاشت و به ما یک برگه ترم برای هدایت دور با پول شخصی قابل توجهی از خودش داد و سپس ناپدید شد. به معنای واقعی کلمه. این همان نشانه ای بود که ما به اندازه کافی برای ما متوقف و شکستن این چرخه از خود گلزنی.

در همه زمان ها ، بین آنچه لازم است برای رشد یک شرکت مطابق با بنیانگذاران چشم انداز و آنچه سرمایه گذاران می خواهند وجود داشته باشد. همیشه یک دلتا وجود دارد. در زمان ایده آل ، این دلتا تا حد ممکن کوچک است ، اما وقتی این دلتا خیلی بزرگ شود ، این مسئله وقتی مشکل می شود. این دلتا سوراخی است که ما خودمان را به آن حفر کرده بودیم ، با تعهد بیش از حد.

اندکی پس از آن در ماه مه سال گذشته ما اولین عقب نشینی شرکت خود را ، یک هفته در ایسلند برنامه ریزی کرده بودیم. این ایده وقتی چند ماه پیش آن را برنامه ریزی کردیم این بود که جشن بسته شدن دور جدید ما باشد ، اما معلوم شد که بهترین راه برای جشن گرفتن شکست و آغازهای جدید است.

IMG_2874

^^ این تصویر نمادین از سفر ایسلند ما در ماه مه 2014 ، تیم Skift در بالای کوه بدنام Eyjafjallajökull شد.

شش ماه گذشته فروتنانه ترین ماه های زندگی حرفه ای من بود ، یک کارآفرین باتجربه که تقریباً به هر VC در این سرزمین شناخته شده بود ، قادر به جمع آوری پول نبود.

ایسلند برای من و همه افراد در تیم یک لحظه بزرگ تنفس بود. واضح بودن چشم انداز بادگیر ، برخی از مه را از ذهن ما در مورد آنچه باید انجام دهیم بلند کرد: دور را بکشید و مانند یک شرکت بوت شده از اینجا به بعد رفتار کنید. من حتی یک اصطلاح را برای آن اختراع کردم (شما یک موضوع را در اینجا می بینید؟): Bootstrap+ شرکت ها ، شرکت هایی که برای کمک به تأمین اعتبار در بازار محصول ، یک دور بذر پرشور دریافت می کنند ، برای دور بیشتر وارد نشوید و روی ایجاد درآمد تمرکز کنیدو از آنجا که از آنجا تأمین می شود.

بعداً در این سفر ، ما یک روز کامل در لابی از خوابگاه Reykjavik که در آنجا اقامت داشتیم ، بحث و گفتگو داشتیم ، جایی که گزینه های پیش روی ما را بیان کردیم و در مورد نحوه پر کردن شکاف درآمد بحث کردیم. کل تجربه تیم را به روشهایی که نمی توانستیم تصور کنیم وقتی ایده این عقب نشینی را پیدا کردیم ، جمع کرد.

^^ تیم Skift در لابی خوابگاه Reykjavik که در آن اقامت داشتیم ، در 23 مه 2014 ، در مورد گزینه های پیش روی ما پس از کشتن سری A.

سوار یویو از زمین های بی پایان و حضار آن امیدها و احساسات به طرز وحشیانه ای به پایان رسید. برای من ، این به معنای چرخش به سمت داخل بود. این ده ها سال است که در زندگی من موضوعی بوده است ، از آنجا که من نوجوانی در آنجا بزرگ شده بودم ، به این جفت تبلیغات مجله هندی که خود را در مغز من قرار داده بودند ، بازگشتم و من این تبلیغات را با خودم نگه داشته بودم و در اطراف زندگی می کردمجهان از آن زمان.

وقتی به آنها احتیاج داشتم ، در طول سالها به آنها برای ذخایر قدرت بازگشتم. بزرگترین واردات این برای من بوده است: همیشه ، همیشه ، کار خود را انجام دهید.

و بنابراین ما این کار را کردیم ، تا در موقعیتی که امروز هستیم قرار بگیریم. مانند هر دستاورد معنی دار در زندگی ، این آسان یا پر زرق و برق یا سریع نبود ، ما هنوز در مسیری هستیم که هر روز برای خودمان ایجاد می کنیم.

IMG_2866

^^ این جفت تبلیغات از یک مجله هندی که من از نوجوانی نگه داشته ام.

از آنجا که ما شروع به فکر کردن در مورد مسیر جدید برای ما به عنوان یک شرکت کردیم ، من تابستان امسال ، بعد از دومین سفر سالانه شرکت ما ، این یکی به Medellin ، کلمبیا ، اصل عملیاتی Skift خود را به طور عمومی بیان کردم:

  • انجام کمتر با کارهای بیشتر انجام کارهای جدید با کمتر است.
  • کاهش سریع حرکت ، مقیاس بندی جدید است.
  • کمتر بهتر است ، کمتر عمیق ، کمتر کند و عمدی ، کمتر انسان و انسانی است.

در زیر ، من برخی از مراحل آگاهانه و ناخودآگاه را که در طی 18 ماه گذشته انجام دادیم ، ثبت کرده ام.

اول ، ما مقیاس تعقیب را رها کردیم. ما همه اهداف * را در ترافیک در سایت ، برای همه بیرون آوردیم. ما می توانیم این کار را انجام دهیم زیرا ما تعداد زیادی پول خارج از رگ هایمان را پمپاژ نمی کنیم و این فشار بی فایده ای بود که ما برای خودمان ایجاد کردیم تا بتوانیم توهم رشد را به سرمایه گذاران نشان دهیم. و از آنجا که ما در حال تعقیب سرمایه گذاران نبودیم ، نیازی به تعقیب آنچه که آنها می دانند مقیاس نیست. این یک متریک غرور بود.

ما هزینه هرگونه پول را برای دریافت کاربران از طریق Outbrain/Facebook/Twitter کاهش می دهیم. ما تعداد داستانهایی را که روزانه انجام می دادیم ، با تعقیب دم در اخبار یکبار مصرف ، کاهش دادیم. ما همچنین به سندیک کردن داستانهای خود - که در آن تلاش زیادی می کنیم در ابتدا ، انتشار در NBC News ، CNN ، کوارتز ، Fox News ، Business Insider ، Mashable و بسیاری دیگر را به صفر بر درآمد خود کاهش می دهیم - وهمچنین در انتشار داستانهای سندیکایی بی فایده پرکننده بی فایده که از یک سرویس سندیکای شخص ثالث دریافت کردیم ، قطع کنید.

Screen Shot 2015-12-29 at 7.27.36 PM

^^ اسلاید دیگری از عرشه سرمایه گذار ما ، با توجه به "متریک" بی فایده "متریک" داستانهای سندیکا ما.

در عصری که همه از یکدیگر دور می شوند تا خود را "بستر رسانه ای توزیع شده" بنامند ، تصمیم گرفتیم که فقط روی ساخت کانال های مستقیم برای کاربران خود تمرکز کنیم ، که برای ما به معنای ایمیل بود. ایمیل ، علی رغم تمام کاستی های آن ، این است که روز وعده مستقیم به روز و روز به کاربران ما ، شما اولین چیز را در صبح ، در صمیمیت صندوق ورودی خود می بینید. این قدرتمند استهمچنین ، هنگامی که کانال های مستقیم را برای کاربران خود می سازید ، می توانید یک فرزندخوانده اولیه در اواخر مرحله باشید. این بدان معناست که در مسابقه موش همیشه بعد از هرگونه "سکوی" جدیدی که آتش می گیرد ، در حال اجرا نیست. این به معنای وحشت کمتر و اضطراب کمتری در مسیر در حال حاضر سخت برای ساختن مشاغل ما است.

اگر همه به سمت دنیای توزیع شده و احتمالاً در تله سکو قرار بگیرند ، با رسانه های بسته بندی شده و متعلق به راه مخالف ، ارزش چیزی را دارد ، این همان چیزی است که ما برای اثبات آن هستیم.

دوم ، ما وانمود کردیم که می دانیم در مورد داده ها چه کاری انجام می دهیم. ما نمی خواستیم چیزی بسازیم که ممکن است بعد از سرمایه گذاری قابل توجه وقت و پول کار نکند - و حتی اگر این کار را انجام دهد ، باعث می شود که چند سال از میوه ها استفاده کنیم - وقتی که ما باید منطقی به سه ماهه بعدی فکر می کردیم ،شش ماه درآمد. ما سرویس داده Skiftiq خود را تعطیل کردیم ، اما می دانستیم که اگر تصمیم گرفتیم همیشه می توانیم به آن برگردیم.

سوم ، من به تنهایی روی درآمدها و درآمدها تمرکز کردم ، در حالی که جیسون لیزر در ویرایش و محصول متمرکز بود. این به معنای انجام کارهایی است که امروز درآمدها به همراه داشت. این به معنای رسانه ، محتوای مارک دار ، گزارش اشتراک ، کنفرانس بود. ما می دانستیم که چگونه این کار را از تجربه انجام دهیم و تیم ما می دانست که چگونه سر خود را به دور آن بپیچاند.

KOPS0246

^^ تیمی که در اکتبر سال گذشته مجمع جهانی Skift را از بین برد.

چهارم ، من یاد گرفتم که دوباره و دوباره به هر چیزی که من و شرکت خود را از تمرکز خود منحرف کرده ام بگویم. ما در فضای مسافرتی یک شرکت وزوز بودیم ، همه می خواستند با ما همکاری کنند ، و یاد می گیریم که بگوییم نه به معنای گفتن نه به کسی که از ما بخواهد با ما "شریک" باشد. این بدان معناست که ما فقط در صورتی که درآمد مستقیم ما را برای ما به ارمغان آورد ، یا ایمیل هایی را برای ساخت لیست خبرنامه خود سرگرم می کنیم.

این به معنای گفتن نه برای رفتن به رسانه های تصادفی یا کنفرانس های راه اندازی برای بنیانگذاران ما بود. من یک قاعده ایجاد کردم که اگر ما در یک کنفرانس مشتری نداریم (که برای ما به معنای صنعت مسافرت است) ، ما حتی آن را در نظر نمی گیریم ، و حتی اگر می توانستیم درآمدهای مستقیم را ببینیم ، به آنجا برویمگذراندن وقت در آنجا

این همچنین به معنای گفتن نه - نادیده گرفتن کامل - هرگونه معرفی کور برای افراد تصادفی در صنعت است. این همچنین به معنای گفتن نه به دخالت های گاه به گاه از سرمایه گذاران موجود ما است - "سلام ، آیا می توانید این استارتاپی را که ما به دنبال سرمایه گذاری هستیم بررسی کنید؟"- به وضوح توضیح داده شده است ، و آنها نیاز ما را به حواس پرتی درک و احترام گذاشتند.

گفتن نه یک مهارت مداوم است که من یاد می گیرم و دوباره یاد می گیرم و به همه افراد تیم ما کمک می کنند تا این مهارت مهم زندگی را نیز بیاموزند.

پنجم ، ما یاد گرفتیم که از همه جا ، سر و صدای اکوسیستم استارتاپ ، سر و صدای ما را نادیده بگیریم - ما خودمان را "استارتاپ" خواندیم ، کلمه ای بی معنی که با چمدان های زیادی همراه است - سر و صدای اکوسیستم "آینده رسانه"، سر و صدای رقابت در رسانه های تجاری سفر خودمان ، مانند آن. ما کار خودمان را انجام می دادیم ، به این معنی که من با وسواس بررسی سایت ها/محصولات رقبا متوقف شدم و مجبور شدیم به تیم خود یادآوری کنیم که نگران این موضوع نباشند. از آنجایی که ما در حال تعقیب خبرها با Churn نبودیم ، نیازی به نگرانی در مورد اینکه چه داستانهایی رقبا می نویسند یا می شکند که ما نداشتیم ، نگران نیستیم. این یک رشته سرمقاله سخت برای یادگیری بود.

ششم ، ما یاد گرفتیم که روی کارآیی تلاش خود تمرکز کنیم. این به معنای انجام یک کار بزرگ در سال بود که به جای چهار چیز کوچک که تقریباً 4 برابر بیشتر تلاش می کرد ، درآمد بزرگی را به همراه داشت ، اما شاید همه درآمدها با این تلاش بزرگ برابر شوند. این بدان معناست که ما فقط یک کنفرانس حق رای دادن چند میلیون دلاری در سال برگزار می کنیم ، نه 10 کنفرانس کوچک یک روزه مانند من در شرکت قبلی خود.

این به معنای خبرنامه های ایمیل ، مجلات ، PDF (یا معادل آن) ، رویدادها یا پادکست ها ، با شروع و پایان ، به صورت دوره ای تحویل داده می شود. هر بحث بزرگ وجودی را در رسانه ها-OD BLOCK/PLATFORM-DEFEDENCE/CLICKBAIT/دیگران-Sidestep کنید-در کل ، فرمت ها و رسانه های خود را ایجاد کنید.

IMG_7662

^^ اولین مجله Skift در 9 ژانویه 2015 منتشر شد.

هفتم ، برای بنیانگذاران ، ما خودمان را اختصاص دادیم تا زندگی تیم خود را بهتر کنیم. این ممکن است ساده به نظر برسد ، اما با وجود بسیاری از حوزه های انتخابیه به عنوان بنیانگذار ، به ویژه اگر مقادیر زیادی از سرمایه گذاری بخشی از معادله باشد ، این اولین چیزی است که در لیست اولویت ها قرار می گیرد. این به معنای ارزیابی هر مرحله و فرصت بعدی در مورد چگونگی تأثیر آن بر زندگی حرفه ای و شخصی مردم ما بود. ما ایده ساخت یک شرکت انسانی را کاملاً پذیرفته ایم.

ما مسیر خودمان را ترسیم می کنیم ، مقیاس خودمان را تعریف می کنیم ، شدت کار خودمان را تعریف می کنیم. ما در ساعات 8 صبح تا 6 بعد از ظهر در روزهای هفته سخت کار می کنیم ، و این همان است. ما بعد از ساعت 6 بعد از ظهر مردم را نمی خواهیم ، ما نمی خواهیم مردم آخر هفته کار کنند ، و من مفتخرم که در 3. 5 سال از وجود ما می گویم ، ما * هرگز * مجبور نبودیم که به عنوان یک تیم به کار خود ادامه دهیمآخر هفته

ما در حال ساختن یک شرکت انسانی هستیم که در ساعاتی که به شرکت می دهند بهترین چیزها را از مردم می خواهد و زندگی متعادل تری را در خارج از آن ایجاد می کنیم.

هشت ، به عنوان بخشی از شعار "Living the Brand" ما ، ما در مورد آنچه در Skift قرار دارد فکر کرده ایم. دو روش برای فکر کردن در مورد ایجاد فرهنگ شرکت وجود دارد. این یا مجموعه ای از قدرتها و پلاتین است که به منظور ایجاد احساس کارکنان نسبت به خود برای کار در جایی احساس می کند - یا این یک عملکرد استراتژیک است که به نگه داشتن کارمندان شما با ارزش های شما کمک می کند و ارزش های شما با کاربران شما هماهنگ است. مگر اینکه تصمیم استراتژیک آگاهانه ای برای زندگی یک فرهنگ مرتبط با برند بگیرید ، به ناچار به همان سرویس لب عمومی مانند صد شرکت دیگر پیش فرض خواهید کرد-و قیمت همه چیز را از استخدام تا حفظ تا رهبری بازار گرفته تا مشتری پرداخت می کنید. سرویس.

^^ دومین عقب نشینی سالانه Skift ، در مدلین ، کلمبیا ، در اواسط ماه مه 2015.

همه فعالیت های ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم روح سفر دارد. استخدام ما منعکس کننده آن است - ما می خواهیم تنوع تیم Skift منعکس کننده تنوع دنیای مسافران باشد - فضای کار ما آن را منعکس می کند، ناهارهای تیم ما آن را منعکس می کند، روزهای خارج از محل ما در اطراف منطقه شهر نیویورک منعکس کننده آن است، سفرهای سالانه بزرگ ما - بهایسلند و کلمبیا در دو سال گذشته - قطعاً منعکس کننده آن هستند. اکثر افرادی که ما استخدام کرده‌ایم قبلاً هرگز در صنعت مسافرت کار نکرده‌اند و امیدواریم بعد از ترک شرکت ما آنها را به حبس ابد تبدیل کنیم.

در استخدام، این به عنوان مجموعه ای از دو نکته بحث ما با کارمندان بالقوه ظاهر می شود: داستان زندگی شما چیست؟این به ما کمک می کند تا انگیزه های آنها در زندگی را درک کنیم و بفهمیم که چه چیزی آنها را به جایی که امروز هستند، و چگونه می توانیم به داستان زندگی آنها اضافه کنیم. دوم، برای اینکه ببینیم آنها چقدر به این فرصت اعتقاد دارند، ما کار در Skift را به‌عنوان تأثیری دگرگون‌کننده در حرفه‌شان معرفی می‌کنیم، نه فقط قدم بعدی در پیشرفت سابقه شغلی‌شان. برخی آن را دریافت می‌کنند، برخی نمی‌توانند، و ما با افراد مناسبی که می‌توانیم وارد کشتی شویم، وضعیت بهتری داریم.

نهم، ما با ایده ارزش مفید خود برای کاربرانی که به ما قسم می‌خورند وسواس پیدا کردیم. همانطور که در اینجا توضیح دادم، این یک آزمایش دو مرحله‌ای است که اساساً این را می‌گوید: کاربران شما چقدر برای برند شما ارزش شخصی یا حرفه‌ای قائل هستند؟و چقدر برای اکوسیستمی که در آن وجود دارید ضروری هستید؟در حالی که شرکت‌های رسانه‌ای تمرکز خود را بر بحث مقیاس برای مقیاس در مورد بازدیدکنندگان منحصربه‌فرد سایت‌هایشان متمرکز کرده‌اند، ما در مورد ساکنان منحصربه‌فرد صحبت می‌کنیم.

افرادی هستند که شرکت‌های رسانه‌ای را برای ارزش‌گذاری می‌سازند، سپس دیگرانی هستند که برندهای رسانه‌ای را برای ارزش می‌سازند. درونی کردن این تفاوت همه چیز را برای ما ایجاد کرده است. همه اینها یک حقیقت ناگفته زشت را در مورد رسانه ها به طور کلی پنهان می کند: یکبار مصرف بودن آن از طرق مختلف. نکته کلیدی این است که با افزودن ارزش کافی به سمت غیر قابل مصرف کردن خود حرکت کنید.

دهم، ما تلاش می‌کنیم تا کاری کاملاً غیرمنتظره را در فواصل زمانی منظم انجام دهیم، حتی اگر برای برند ما مخالف به نظر برسد (چیزی که بازاریابان آن را «شگفت‌انگیز و لذت» می‌نامند و افراد فناوری آن را «انجام کارهایی که مقیاس ندارند»). یکی از عباراتی که اغلب در مورد Skift شنیده ایم این است که ما تازه نگاه می کنیم، می خوانیم و صدا می کنیم. بخشی از حفظ تازگی و طراوت در حین رشد این است که همچنان به یافتن راه های جدیدی برای نگاه کردن به چیزها، از جمله محصولات خودمان و نحوه بسته بندی آن ها، ادامه دهیم. به همین دلیل است که ما یک مجله چاپی را در ابتدای سال 2015 راه اندازی کردیم، با دو شماره در سال منتشر شد و برنامه ریزی کردیم که تعداد دفعات آن را به 3-4 بار در سال در سال 2016 افزایش دهیم.

IMG_2925

^^ خرید وفاداری لمسی کاربران ما، دومین مجله Skift که در انجمن جهانی Skift 2015 راه اندازی شد.

ماندگاری چاپ در عصر دیجیتالی به برند بوتیک ما اهمیت می دهد. ما آن را "رسانه بسته بندی شده استراتژیک" می نامیم که ماندگاری بسیار طولانی تری دارد و با تلاشی که برای طراحی آن انجام دادیم، فاکتور شگفت انگیزی نیز دارد. بله، درآمد به ارمغان می آورد، اما مهمتر از آن وفاداری لامسه کاربرانمان را برای ما به ارمغان می آورد. ما به عرضه محصولات جدید و شگفت‌انگیز ادامه خواهیم داد - اگر و فقط اگر ارزش استراتژیک برای ما و کاربرانمان متمایز کند - زیرا این بخشی از شخصیت ما به عنوان یک نام تجاری است.

سرانجام ، ما ایده بوتیک بودن ، به معنای واقعی آن کلمه را پذیرفتیم و نسبت به آن بلند و افتخار کرده ایم. یکی از اشتباهات پوشش رسانه ای اصلی مشاغل رسانه ای کوچکتر این است که اینها فقط مشاغل اشتیاق در سبک زندگی هستند. شور و شوق در مورد موضوع ، به اندازه کافی برای گذراندن سالهای زیادی از زندگی ما در آن ، مطمئناً. اگر اشتیاق پشت آن نداشته باشد ، چه مشاغل وفاداری را ایجاد می کند؟

ما ، در هر مرحله ، داستان زیرنویس خود را به کاربران خود ابلاغ کرده ایم ، و خود را با عقیده معتبر و معتبر نشان می دهیم ، همه زگیل های خود را نشان می دهیم ، و کاربران آن را پذیرفته اند - از جمله سخاوتمند بودن در مورد اشتباهات ما - آنها بخشی از داستان ما بوده اندواد

ما از همه راههای ممکن "Skift: تعریف آینده سفر" را به هر روش ممکن پذیرفته ایم ، ما معتقدیم که گوشه نسبتاً بزرگ جهان را تغییر می دهیم. رسانه هایی که ما در حال ساختن آن هستیم بخش بزرگی از کسانی است که به سفر اهمیت می دهند. این برای ما مقیاس است ، که بخش بزرگی از زندگی حرفه ای مردم در صنعت مسافرتی باشد. اینگونه است که ما تأثیر خود را ارزیابی می کنیم.

KOP_0605

^^ چه کسی می گوید تعریف آینده سفر از شرکت رسانه ای بوتیک ما مقیاس پذیر ترین کار نیست؟

بخش های ملموس ساختن مشاغل و درآمدها هنوز سخت است ، هر روز یک شعار است ، اما یک شعار شاد و معنی دار که برای خودمان انجام می دهیم. این چیزی که حتی بیش از سه سال پیش حتی کمی وجود نداشت ، ما آن را از گوشه کوچک جهان در بزرگترین نوع آن در بزرگترین صنعت جهان ساختیم ، ما به رویای ، زندگی و نفس کشیدن 24/7 می پردازیم ،و ببین ، مردم در سراسر جهان برای آن پول به ما می دهند!امروزه داشتن این حس ساده لوح و شگفتی ما را به این مکان رسانده است.

ما در دومین سال کامل درآمدهای خود در سال 2015 ، سال اول سودآوری خود را پشت سر گذاشته ایم ، با سرعت ناعادلانه برای یک رسانه بالا. ما در بانک پول زیادی داریم-بیشترین چیزی که تاکنون داشته ایم-با نرخ سوختگی کم و درآمدهای نزدیک به میلیون ها رقم و یک کارمند در هر کارمند در بین بالاترین میزان داخلی. ما قصد داریم در سال 2016 درآمد را دو برابر کنیم ، اما این یک هدف خود ایجاد شده است که در آن ما فقط با خودمان رقابت می کنیم. ما از زمان راه اندازی ، بزرگترین استخدام خود را انجام دادیم ، رئیس جمهور جدید ما ، یک اپراتور رسانه ای بسیار باتجربه که به ساخت Skift به یک شرکت اطلاعات جهانی در کسب و کار کمک می کند. اکنون ما در حال استخدام بیستمین کارمند خود هستیم ، 5 ماه پیش به یک دفتر بزرگتر منتقل شده ایم و در حال حاضر در حدود 6 ماه از این زمان در معرض خطر قرار گرفتن آن هستیم.

Medialand همیشه یک بازی برای مسافت طولانی بوده است ، نه برای ضعف قلب ، کارآفرینان پرواز به شب ، شما یا می دانید که چگونه سالها و ده ها سال در صورت لزوم سوار آن شوید ، یا شما فقط یک صحنه هستید که سعی در انجام آن داریدنکته جالب رسانه ای زیرا این همان کاری است که بچه های جالب انجام می دهند.

فلسفه شخصی من در همه اینها همیشه این بوده است: پشتکار ، مهمتر از همه. سر خود را پایین نگه دارید ، چیزهایی را بسازید ، روی ایجاد یک تجارت تمرکز کنید و اتفاقات خوب رخ خواهد داد. این جهان در وزوز بسیار زیاد است ، که می تواند بسیار پریشان باشد و کل وجود شما می تواند در آن جارو شود. از استریت های صحنه خودداری کنید و مطمئناً از تبدیل شدن خودداری کنید.

IMG_2913

^^ ، جیسون Clampet ، بنیانگذار Skift در CNN در دسامبر 2015 ، در مورد سال سفر صحبت می کند.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.