غالباً در بازارهای مالی ، مانند زندگی روزمره ، ما به جای تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود و تصمیم گیری های خود ، از تصمیمات پیشینیان تقلید می کنیم. این تقلید تصمیم می تواند منجر به هیستری جمعی شود و تماس های سرمایه گذاری ممکن است تحت تأثیر این شرایط وحشت زده باشد.
تصور کنید که به دنبال مکانی برای صرف شام هستید و با دو رستوران خیابان پیدا کنید. هر دو خوب به نظر می رسند ، اما خالی هستند زیرا هنوز زود است. شما تصمیم می گیرید که یک هوی و هوس وارد رستوران شود. لحظه ای که نشسته اید ، یک زن و شوهر وارد می شوند - همچنین قصد شام دارند. از آنجا که رستوران A قبلاً مشتری (شما) دارد ، آنها تصمیم می گیرند به دنبال آن یکی بروند.
از این گذشته ، از آنجا که مشتری دارد ، باید بهتر باشد ، درست است؟هر کس دیگری که به دنبال شام می آید ، احتمالاً به همان نتیجه نیز می رسد. در نتیجه ، رستوران A پر خواهد شد ، در حالی که B خالی خواهد ماند ، اگرچه در اصل یا به همان اندازه خوب است.
این یک وضعیت روزمره است. چند نفر از ما به یک دندانپزشک ، آرایشگاه یا دستی خاص می رویم زیرا به ما توصیه شده است که توسط دوستی که قبلاً از خدمات آنها استفاده کرده است ، این کار را انجام دهیم ، حتی اگر افراد دیگری نیز باشند که به همان اندازه خوب به نظر می رسند؟اطلاعات شخصی ممکن است مفید باشد ، اما گاهی اوقات ما بیشتر تحت تأثیر دیگران هستیم.
همین اتفاق در بازارهای مالی رخ می دهد. هر سرمایه گذار اطلاعاتی (سیگنال) در مورد نحوه عملکرد آنها دریافت می کند. آنها همچنین تصمیمات پیشینیان خود را می دانند ، اگرچه علائم دریافت شده را نمی دانند. با استفاده از این دانش ، هر سرمایه گذار تصمیم خود را می گیرد. اما این جهل سیگنال های قبلی گاهی اوقات می تواند باعث شود سرمایه گذاران سیگنالهایی را که در اینجا و اکنون دریافت می کنند نادیده بگیرند و در عوض همان تصمیمات پیشینیان خود را اتخاذ کنند.
این تأثیر بر اقتصاد به عنوان "اثر گله" شناخته می شود. بسیاری این پدیده را عامل اصلی شروع هیستری جمعی یا وحشت (همانطور که در حباب ها و تصادفات مشاهده می شود) می دانند ، که در طول تاریخ رخ داده است.
تعریف
هنگامی که گروهی از سرمایه گذاران اطلاعات خود را نادیده می گیرند ، اثر گله ای در بازار مالی وجود دارد و در عوض فقط تصمیمات سایر سرمایه گذاران را دنبال می کند.
برخی از مطالعات (مانند رفتار گله در بازارهای مالی ، یا جرات متفاوت بودن) این اثر را به عنوان یک پدیده داخلی رفتار می کنند ، که به طور شهودی معنی دارد. سرمایه گذاران بسیار بیشتر از تفسیر اطلاعاتی که دریافت می کنند در هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ، از دیگران تقلید می کنند. در سالهای اخیر ، این اثر بر اساس مدل Cascade اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته است.
طبق این مدل ، سرمایه گذاران در مورد ارزش آینده دارایی (V) سیگنال ناقص دریافت می کنند که نشان می دهد قیمت افزایش می یابد (ها) یا پاییز (B).
سرمایه گذاران سیگنال خود را می دانند ، و در حالی که آنها نمی دانند چه سیگنال توسط دیگران دریافت شده است - آنها می توانند اقدامات خود را رعایت کنند. تصمیمات سرمایه گذاری به صورت متوالی اتخاذ می شود ، بنابراین تصمیمات شرکت کنندگان قبلی هنگام انجام انتخاب های بعدی بسیار مهم است.
شمای
اولین سرمایه گذار (I#1) تصمیم گرفته است که سیگنال خود را رعایت کند و بر این اساس عمل کند (خط سبز نشان می دهد که قیمت افزایش می یابد (ها) ، خط قرمز نشان می دهد که قیمت کاهش می یابد (ب)). سرمایه گذار دوم (I#2) سپس دو نوع اطلاعات دارد: سیگنالی که دریافت کرده اند و عملکرد I#1. اگر شماره 1 خریداری کنم و اطلاعات دریافت شده توسط I#2 S S ، سرمایه گذار دوم نیز خریداری می کند. اگر سیگنال ها متناقض باشند ، از این رو نتیجه می گیرد که سود احتمال 0. 5 است.
در این حالت، I#2 تصمیم به سرمایه گذاری (یا عدم) را به طور تصادفی در نامطمئن ترین شرایط ممکن می گیرد.(مشابه انتخاب تصادفی شما در ابتدای این پست هنگام انتخاب رستوران).
فرض کنید دو سرمایه گذار اول معکوس شده اند. وقتی سومی (I#3) باید تصمیم خود را بگیرد، سیگنال I#1 را استنباط میکنند که S بوده است، و اگر چه سیگنال I#2 میتوانست S یا B باشد، احتمالاً نیز مثبت (S) بوده است.. بنابراین، I#3 سرمایه گذاری خواهد کرد حتی اگر سیگنال شخصی آنها B باشد.
سرمایه گذار بعدی (I#4) هیچ اطلاعات اضافی از تصمیم اتخاذ شده توسط I#3 دریافت نخواهد کرد، زیرا سرمایه گذاری آنها بر اساس اطلاعات نبود، بلکه بر اساس اقدامات I#1 بود. آنها در همان موقعیت I#3 خواهند بود و بنابراین بدون توجه به سیگنال شخصی خود سرمایه گذاری خواهند کرد.
همین امر برای هر سرمایه گذار بعدی اتفاق خواهد افتاد. آبشار خرید آغاز شده است. اگر هم سرمایه گذار اول (در تصمیم گیری) و هم سرمایه گذار دوم (در ادامه) سرمایه گذاری نکنند، آبشاری در جهت مخالف (B) به همین صورت شروع می شود.
اگر این پدیده رخ دهد و سرمایهگذاران شروع به نادیده گرفتن باورهای خود به نفع اعمال مشاهدهشده دیگران کنند، انتظار میرود توالیهای طولانیتری از خرید یا فروش را در طول جلسه پیدا کنیم که اگر چنین آبشاریهایی وجود نداشت و هر سرمایهگذار به دنبال خود بود، انتظار میرفت. اطلاعات
چگونه این پدیده را به صورت کمی اندازه گیری کنیم؟
اولین قدم این است که بررسی کنیم که آیا معاملات توسط خریدار یا فروشنده آغاز شده است. دو مورد از متداولترین روشها نتایج مشابهی را ارائه میدهند:
Tick-Test: تراکنش در صورتی که قیمت بالاتر از تراکنش قبلی تعیین شده باشد، به عنوان آغاز شده توسط خریدار (تا تیک) طبقه بندی می شود. در صورتی که قیمت کمتر از معامله قبلی باشد، یک معامله توسط فروشنده آغاز میشود. اگر قیمت اصلاً تغییر نکند، گروه سوم (تیک صفر) متمایز می شود.
الگوریتم خواندن و آماده: با استفاده از قیمتهای پیشنهادی و درخواستی بهعنوان سابقه، معاملات بهعنوان آغازشده توسط خریدار (بالا-تیک) طبقهبندی میشوند، اگر در قیمتی بالاتر از نقطه میانی اسپرد یا توسط فروشنده آغاز شوند (تا تیک پایین)اگر در زیر انجام شوداگر قیمت آن با خود نقطه میانی یکسان باشد، تراکنشهای بدون تیک در نظر گرفته میشوند.
مجموعهای از تراکنشهای متوالی متعلق به یک نوع را ترتیب میدهیم.
فرض کنید x(I, j, t) دنباله نوع I (صعود، سقوط، صفر) دارایی j در تاریخ t باشد.
ri: تعداد دنبالههای نوع i (افزایش، سقوط یا صفر).
n: تعداد کل معاملات انجام شده روی دارایی j در تاریخ t.
½: تنظیم پارامتر برای ناپیوستگی.
pi: احتمال یافتن دنباله نوع I (پیشینی پی = 1/3)
x(I, j, t) بصورت مجانبی به صورت نرمال با میانگین و واریانس صفر توزیع می شود:
به این ترتیب یکی از پرکاربردترین آمارها برای اندازه گیری شدت گله داری تعریف شده است (پترسون و شارما (2006)):
نتیجه
اگر سرمایه گذاران تقلید کنند، تعداد واقعی توالی های شروع شده کمتر از حد انتظار خواهد بود و بنابراین مقادیر آماری باید منفی و معنی دار باشد. هر چه منفی ها بیشتر باشد، احتمال گله داری بیشتر می شود.