همانطور که درک می شود ، یک علامت تجاری نشانه ای است که به شناسایی منشاء یا منبع کالاها و خدمات با کمک یک نمایش گرافیکی منحصر به فرد متفاوت ، که ممکن است در قالب یک علامت ، نماد ، کلمه ، برچسب یا حتی یک آشکار شود ، کمک می کند. ترکیبی از چندین عنصر همه را در کنار هم قرار داده است. بنابراین ، هدف آن متمایز کردن کالاها و خدمات یکی از دیگری در دوران امروز یک بازار جهانی و از بین بردن خطر سردرگمی و خسارات همراه با چنین خطراتی است.
هنگامی که یک علامت تجاری توسط یک دفتر علامت تجاری یا هنگامی که برای نقض احتمالی کمبود آن مورد بررسی قرار می گیرد ، مورد بررسی قرار می گیرد ، اغلب در معرض آزمایش "احتمال سردرگمی" قرار می گیرد. از این رو ، در چنین سناریویی ، بخش مشخصی از احزاب و علاقه آنها وجود دارد. طرفی که برای اولین بار با استفاده از آن در بازار یک علامت را اتخاذ می کند ، به عنوان کاربر ارشد یا اولین کاربر نامیده می شود و شخصی که یک علامت مشابه را دیرتر از کاربر ارشد اتخاذ می کند ، به عنوان کاربر جوان شناخته می شود.
نظریه علاقه اولیه: دیدگاه مصرف کننده
هدف اصلی مصرف کننده در حالی که به دنبال یک کالای خاص یا خدمات خاص است ، پیدا کردن یک کیفیت برجسته و قیمت ترجیحی است. با توجه به تعداد زیادی گزینه موجود در بازار فیزیکی و فضای دیجیتال ، رشد بی سابقه ای در تعداد کالاهای تقلبی رخ داده است ، که علائم تجاری نامناسب و در نتیجه سردرگمی مصرف کننده است. نظریه علاقه اولیه اغلب توسط قضات و دادگاهها مورد توجه قرار می گیرد تا روانشناسی مصرف کنندگان را هنگام تامل در مورد شباهت های بین علائم تجاری با در نظر گرفتن حافظه یادآوری ناقص از یک مصرف کننده ، الگوی رفتاری یک مصرف کننده در حالی که تصمیم می گیرند چه چیزی را خریداری کنند و غیره ، درک کنند. بیشتر به دو تئوری مهم تقسیم می شود ، که در بخش بعدی قابل درک است.
نظریه سردرگمی رو به جلو
در موارد نقض ، غالباً شاهد است که یک نهاد کوچک وجود دارد ، که یک شرکت کننده جدید است ، به اشتباه به عنوان یک نهاد عظیم دیگر برای استفاده از شهرت و حسن نیت مستقر با ایجاد سردرگمی مصرف کننده در حالی که نادرست از علامت تجاری خود استفاده می کند ، استفاده می کند. تلاش عمدی برای ایجاد سردرگمی برای نشان دادن وابستگی با یک کاربر ارشد انجام می شود ، که به علاقه تجاری و اخلاقی کاربر ارشد و همچنین مخاطبان مصرف کننده آسیب می رساند زیرا چنین کالاهایی اغلب در مقیاس کیفیت کم تحرک و کم تحرک است. و کمیت
نظریه سردرگمی معکوس
برعکس نظریه رو به جلو سردرگمی ، تئوری سردرگمی معکوس است. در چنین مواردی ، یک مصرف کننده نتواند بین کالاها و خدمات کاربر جوان و ارشد یک مارک تمایز قائل شود و محصولات اساسی را که به دلیل یک بازاریابی قوی و یک بازار اشباع شده از کاربر خردسال است ، مرتبط کند. همین امر منجر به عدم شناخت کاربر ارشد می شود که باعث آسیب بالقوه می شود. این می تواند تا حدودی ذهن باشد.
این تئوری در نمایندگی های تایر و لاستیک لاستیک و لاستیک بسیار زیاد وارد تصویر شد ، که در آن برگزار شد که "استفاده دوم از یک علامت تجاری اگر به سادگی احتمال سردرگمی در مورد منبع ایجاد کند ، عملی استاز اولین محصولات کاربر. "
سال گذشته ، پرونده Ironhawk Technologies ، Inc. v. Dropbox ، Inc. (که در تاریخ 20 آوریل 2021 تصمیم گرفت) به مدار نهم رسید ، جایی که این تئوری تحت گمانه زنی های زیادی قرار داشت. در اینجا ، شاکی یک توسعه دهنده نرم افزار رایانه ای از "SmartSync" بود که در سال 2004 توسعه یافت و از فناوری فشرده سازی برای انتقال کارآمد داده ها ، به ویژه در محیط های با چالش پهنای باند استفاده کرد. محصولات آن به طور عمده به نیروی دریایی ایالات متحده فروخته می شد. Dropbox نرم افزار ذخیره سازی ابری را در دسترس قرار داد تا در سراسر جهان قابل دسترسی باشد. نرم افزار آن دارای "همگام سازی هوشمند" است در حالی که کاربر را قادر می سازد فایلها را در حساب ذخیره سازی ابر Dropbox خود مشاهده و دسترسی داشته باشد بدون استفاده از هر یک از ذخیره سازی هارد کاربر. علاوه بر این ، Dropbox ویژگی Smart Sync خود را در سال 2017 راه اندازی کرد و قبلاً از علامت SmartSync Ironhawk آگاه بود. Ironhawk پرونده ای را علیه Dropbox به دلیل نقض قانون لانام به اتهام نقض علائم تجاری و رقابت ناعادلانه ارائه داد ، و خواستار استفاده از Dropbox از نام "Smart Sync" است که عمداً به علامت تجاری "SmartSync" Ironhawk نقض شده است. در یک رویداد قبلی ، Dropbox تلاش کرده بود تا Ironhawk را به دست آورد ، و به رسمیت شناخته شده از رقیب. مدار نهم به نفع Ironhawk استنباط شد زیرا اظهار داشت که احتمال سردرگمی معکوس وجود دارد. با این حال ، هنگامی که این پرونده برای محاکمه بیشتر پیش رفت ، قاضی والاس تاشیما حکم دادگاه نهم را اشتباه دانست زیرا Ironhawk فقط برخلاف Dropbox "مخاطب پیشرفته" داشت و از مخاطبان بسیار گسترده تری پذیرایی می کرد. بنابراین ، مشخص شد که بعید است که سردرگمی معکوس رخ داده باشد.
نتیجه گیری: نکات مورد توجه
هیچ آزمایش سفت و سختی برای استنباط از تئوری سردرگمی معکوس انجام نشده است. با این حال ، دادگاه ها یک آزمون چند عاملی اصلاح شده در پرونده را ایجاد کرده اند. عوامل اساسی هنگام تصمیم گیری در مورد سردرگمی معکوس باید مورد توجه قرار گیرند:
- قدرت مفهومی مارک - دادگاه ها ارزیابی می کنند که آیا این علامت حاکی از آن است ، خودسرانه ، خیالی یا توصیفی. هرچه قدرت بیشتری داشته باشد ، متمایز تر است. بنابراین ، اگر یک علامت متمایز تر باشد ، احتمال سردرگمی بیشتر وجود دارد زیرا تلاش برای تقلید کاملاً آشکار می شود.
- شباهت بین دو علامت: دادگاه در حالی که مقایسه کلیت مارک را تعیین می کند ، تفاوت بصری ، چشمی و آوایی بین علائم را تعیین می کند.
- امکان سردرگمی واقعی: احتمال سردرگمی با توجه به عوامل مجاور مانند کانال های تجارت و تجارت ، مخاطبان مصرف کننده ، کیفیت و کمیت محصول و غیره ارزیابی می شود.
- قصد متخلف
حتی اگر دادگاه ها چنین نظریه های سردرگمی را در نظر بگیرند ، جالب خواهد بود که چگونه آنها جوایز حمایت از این تئوری را اهدا می کنند ، زیرا این امر ممکن است با جبران بیش از حد کاربر جوان ، اثر سرمازدگی ایجاد کند.