سیگنال های سقوط بازار سهام تهران روزهای سخت پیش رو

  • 2021-11-27

Markets in Iran have collapsed in recent days, and the dollar in the Iranian market fell to its lowest since August 2020

طی چند روز گذشته ، بازارهای مالی ایران فروپاشیده و قیمت دلار در 18 ژانویه به 21،000 تومان رسیده است.

آخرین باری که دلار با این قیمت در بازار تهران معامله شد ، در 9 اوت 2020 بود.

با سقوط دلار ، قیمت طلا نیز کاهش یافت. در روز دوشنبه ، 18 ژانویه 2021 ، قیمت یک گرم طلا زیر یک میلیون تومن سقوط کرد و برای چند ساعت کمتر از 920،000 تومان معامله شد. آخرین باری که این اتفاق افتاد ، در 21 ژوئیه 2020 بود که قیمت یک گرم طلا در بازار حدود 920،000 تومن [43 دلار] بود.

طی شش ماه گذشته ، قیمت بازار سکه ها به پایین ترین سطح خود کاهش یافت. در 18 ژانویه ، سکه ها در بازار کمتر از 10 میلیون Tomans [476 دلار] ارزش داشتند. در یک مقطع ، به 912،000 Tomans کاهش یافت.

بازار سهام همچنان به سقوط ادامه داد.

در همین زمان ، گزارش های دیگر حاکی از آن است که بازار مسکن نیز به شدت غواصی می کرد. در تاریخ 19 ژانویه ، روزنامه Donya-e Eghtesad با تمرکز بر بازار مسکن و تلاش برای جلوگیری از ظرافت بیشتر آن ، تیتر را اجرا کرد. این روزنامه تخمین زده است که میانگین قیمت واقعی در حال حاضر حدود 22 میلیون تومانس در هر متر مربع بوده است ، اما اگر قیمت دلار همچنان در حال کاهش باشد ، قیمت های کاهش یافته بیشتر در روزهای آینده پیش بینی می شد. اما آیا این سطح از کاهش بازار نگران کننده است یا در واقع نشان دهنده پیشرفت در بازار است؟

چنین سطحی از فروپاشی بازار مالی در هر اقتصاد نگران کننده است ، اما در ایران اوضاع بی نظیر است.

برخی از آنها با امید در حال سقوط بازار هستند. کاهش قیمت برای بسیاری می تواند به این معنی باشد که این احتمال وجود دارد که ارز ملی بتواند از آن قدردانی کند و قیمت ها پس از یک دوره آشفتگی شدید می توانند تنظیم کنند. اما آیا مردم می توانند امیدوار باشند که ارزش ریال ، ارز رسمی ایران افزایش یابد؟و از همه مهمتر ، آیا افزایش نسبی در ارزش ارز ملی ، شرایط زندگی شهروندان ایرانی ، به ویژه طبقه متوسط و افراد با درآمد پایین را بهبود می بخشد؟

آیا این امید وجود دارد که ارزش ریال افزایش یابد؟

برای پاسخ به این سؤال ، پاسخ دادن به سؤال دیگر ضروری است: چه اتفاقی افتاد که اوضاع برعکس شود؟

در روزهای اخیر ، بسیاری از آنها تحولات بازار را به این واقعیت نسبت داده اند که ریاست جمهوری دونالد ترامپ به پایان می رسد و به انتظار تحلیف جو بایدن است. امید به تحولات آینده و احتمال اینکه تحریم ها برداشته شود و تحولات آینده در روابط ایران در صحنه جهانی وجود داشته باشد ، امیدوار است که بحران اقتصادی ایران برطرف شود یا حداقل بهبود یابد.

در سال 2013 ، پایان دوره رئیس جمهور احمدی نژاد و استفاده از حسن روحانی وضعیت مشابهی را برانگیخت. در سال 2012 ، برخی از روزها قیمت دلار در بازار تهران از 6000 تومان فراتر رفت ، اما با تغییر در شرایط سیاسی ، دلار به سطح 3000 تومانس بازگشت و ثبات نسبی را برای مدت نسبتاً طولانی چهار سال تجربه کرد.

امروز ، یک وضعیت مشابه می تواند دوباره ایجاد شود ، اما بعید است. وضعیت امروز در ایران بسیار شکننده تر از آن زمان بود. بحران سیاسی هم در ایران و هم در خارج از کشور بسیار شدیدتر از امروز در سال 2013 است. در آن زمان ، حتی بدبین ترین افراد خوش بینی داشتند که جمهوری اسلامی مشکلات بین المللی خود را حل می کند. امروز ، حتی خوش بین ترین ها امید کمی ندارند که بحران های سیاسی و منطقه ای پیچیده برطرف شود. علاوه بر این ، تجربیات غم انگیز و آسیب زا در چهار سال گذشته تأثیر عمیقی بر مردم ایران داشته است: امروز ، آنها در کل بدبین تر هستند و مطمئناً درجه بیشتری می ترسند.

تاکنون یک راه حل معتبر مشخص نشده است ، نه توسط مقامات جمهوری اسلامی ، و نه توسط دولت ورودی ایالات متحده. در ایران ، به نظر نمی رسد که دولت فعلی اعتبار حل بحران را داشته باشد ، و با این وجود ، هیچ جایگزین سیاسی در داخل کشور وجود ندارد که یک برنامه مناسب برای مذاکره با ایالات متحده برای حل بحران ارائه داده باشد. آیت الله خامنه ای با ایالات متحده مخالف صلح است و هواداران وی که احتمالاً طی چند ماه آینده دولت را به دست می گیرند ، هیچ تلاشی برای ادامه بحران در روابط خارجی نخواهند داشت.

البته اوضاع در ایالات متحده مشخص نیست. اگرچه بحث زیادی در مورد بازگشت یک دولت بایدن به توافق هسته ای وجود دارد ، اما با توجه به فشار سیاسی رو به رشد ، به ویژه در خاورمیانه ، در برابر عادی سازی روابط با ایران ، برنامه جامع عمل مشترک ، برنامه جامع عملیاتی مشترک ، مشخص نیست که چنین خواهد بودقادر به انجام این کار به راحتی و در کوتاه مدت است.

اگر تقریباً سه سال طول بکشد تا به توافق هسته ای برسیم و تحریم ها در سال 2015 برداشته شود ، بنابراین دستیابی به توافق جدید بیشتر طول می کشد ، به ویژه با توجه به شک و تردید در مورد چه فایده ای که احتمالاً می تواند منافع اقتصادی و سیاسی ایران را فراهم کند.

متغیرهای سیاسی به اندازه کافی پیچیده هستند و شرایط اقتصادی حتی پیچیده تر است: زیرساخت های اقتصادی ایران طی یک دهه گذشته در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. منابع ارزی ایران از بین رفته است و در کوتاه مدت امیدی به دوباره پر کردن وجود ندارد.

در سال 2013 ، ذخایر ارزی ایران بیش از 100 میلیارد دلار بود ، اما اکنون اوضاع آنقدر مهم است که صحبت در مورد احتمال آزاد کردن 7 میلیارد دلار پول مسدود شده ایران در کره جنوبی توانایی شوکه شدن کل اقتصاد ایران را دارد. در حال حاضر ، 7 میلیارد دلار پول زیادی برای ایران است ، اما در مقیاس ملی با تعادل تجاری در حدود 90 میلیارد دلار در شرایط عادی ، مبلغ زیادی را نشان نمی دهد.

حتی اگر امروزه تحریم های روغن ایران برداشته شود ، حداقل چند ماه طول می کشد تا تولید نفت ایران به حالت عادی برگردد. اگر این موفقیت موفق شود ، هنوز مانع شناسایی مشتری وجود دارد که خطر انجام کار با ایران را به عهده خواهد گرفت. کدام خریداران بزرگ یا سرمایه گذاران خارجی مایل به معامله با کشوری هستند که 10 سال گذشته با وجود توافق بین المللی ، تحت شدیدترین تحریم ها را سپری کرده است؟چه پالایشگاه یا شرکت معتبری نفتی مایل به توافق با کشوری است که به همراه کره شمالی در لیست کارگروه اقدامات مالی قرار دارد و در نظر گرفته می شود که در بالاترین خطر پولشویی و تأمین مالی تروریستی قرار دارد؟

وقتی صحبت از اقتصاد داخلی می شود ، اوضاع حتی شکننده تر است. بحران های ساختاری اقتصاد ایران در سالهای اخیر بسیار پیچیده تر و عمیق تر شده است. در سال 2016 ، هنگامی که به نظر می رسید مشکلات بین المللی ایران حل شده است ، مشاور یک بار رئیس جمهور روحانی و کمک فعلی ماسود نیلی لیست طولانی از بزرگان اقتصادی بزرگ اقتصادی ایران ، از یک بحران آب گرفته تا یک وضعیت بیکاری را گردآوری کرد ، که هیچ یک از آنها کوتاه نبود-مدت یا حتی یک راه حل قطعی. مطمئناً ، ابعاد این موارد فوق العاده امروز به مراتب بیشتر است و امید به حل و فصل آنها به مراتب کمرنگ تر از گذشته است.

سوال دیگر این است: آیا امیدی به بهبود اوضاع برای مردم ، به ویژه برای گروه های متوسط و کم درآمد وجود دارد؟

براساس واقعیت ها ، چقدر می تواند برای آینده امید وجود داشته باشد؟

حتی اگر کسی امیدوار باشد که ایران بتواند وارد دوره سعادت شود ، هنوز امیدی به بهبود اوضاع در کوتاه مدت وجود ندارد. جامعه ایران طی 10 سال گذشته کاهش بی سابقه ای را تجربه کرده است. برآوردها نشان می دهد که قدرت اقتصادی هر ایرانی (سرانه تولید ناخالص داخلی) تقریباً یک پنجم کاهش یافته است. در مقایسه ، شهروندان ایرانی یک و نیم بار از همسایگان خود عقب مانده اند.

جبران مقدار پس زمینه بسیار وقت گیر و دشوار خواهد بود اگر غیرممکن باشد. جبران خسارت 10 سال گذشته احتمالاً به ده ها سال از رونق نسبتاً پایدار نیاز دارد - در زمینه فعلی غیرقابل تصور است.

علاوه بر رکود اقتصادی ، تورم به این معنی است که طبقات اجتماعی ایران رکورد کمتری را تجربه کرده اند. نوسانات شدید باعث از بین رفتن درآمد طبقات متوسط و پایین شده و یک طبقه نوظهور از تازه کار ایجاد کرده است که به راحتی مایل به عقب نشینی از موقعیت جدید خود نیستند. در صورت غیرممکن بودن رکود اقتصادی ، پل این شکاف اجتماعی و طبقاتی آسان تر نخواهد بود.

علاوه بر این ، بحران بیکاری ، مشکلات ساختاری اقتصاد و بحران های زیست محیطی تشدید شده و شرایط از گذشته دشوارتر است.

در چنین شرایطی ، سقوط موقتی در قیمت دلار ، طلا و بازار مسکن در بهترین حالت معجزه امیدهای ملتی است که زندگی خود را صرف انتقاد از ناکارآمدی و جاه طلبی های حاکمان سیاسی خود کرده است.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.